ارتباط دنیای متاورس با بازی های آنلاین
متاورس و بازیهای آنلاین: تغییر در تجربه سرگرمی
بازگشت به نقطه صفر یا متاورس از کجا میآید؟
هر موقع که فرصتی دست میدهد آدمی در خلوت خود آرزو میکند زندگی اش را به نقطه صفر برگرداند. جایی که حتی اسمش را خودش انتخاب کند و روند زندگی اش را با انتخاب های کاملا شخصی رقم بزند. این درخواست انسان از زمان است. درخواستی فلسفی و بنیادی که از عمق جان او بر میخیزد.
ولی اجازه دهید خیلی از واقعیت دور نشویم و از خودمان بپرسیم: آیا چنین چیزی شدنی است؟ آیا این، صرفاً توهماتی که باید به پستوی ذهنمان بفرستیم، نیست؟ این تفکرات دیوانهمان نمیکند؟ بهتر است همین الان انگشتمان را به کتری داغی که روی شعله گاز قرارداد، نزدیک کنیم. میسوزد و این سوزش ما را از واقعیت تلخ این دنیا آگاه میکند که در دنیای عینی، واقعی و قابل لمس، خبری از بازگشت نیست.
این بسیار تلخ است. اینکه ما نمیتوانیم به واقعیت غلبه کنیم واقعاً عذابآور است. حالا برای همه اثباتشده که بسیاری از اوقات، دقیقاً از جایی که عذاب میکشیم؛ دقیقاً از همانجا، قرار است راه رهایی را پیدا کنیم؛ نشان به آن نشان که انسان آنقدر عذاب کشید تا توانست قدمهایی بردارد که آرامآرام بر واقعیت غلبه کند. یک زمانی شعر نوشت؛ کمی بعدتر که پیشرفت کرد رمان نوشت و زمان گذشت، دایره کارهایی که آدمی را از تن و بدن جدا میکرد افزایش یافت و کمکم کارهای خارقالعاده پدید آمد.
تکنولوژی میراثدار شاعران کهن است
آدمی توانست عکس بگیرد. بعدتر جسارت بهخرج داد و عکسهای متحرک درست کرد. فیلم پدید آمد و از یک جایی به بعد تاریخ را کسانی ننوشتند که دنبال حکومت و جنگ بودند، بلکه؛ کسانی تاریخ را ساختند که اهل تخیل بودند؛ اهل انجامدادن کارهایی که نمیشود.
هماکنون تاریخ را شاعران عجیبوغریب مینویسند. تکنولوژی میراثدار شاعران کهن است. اینترنت رهایی از دام واقعیت نبود؟ ویندوز پنجرهای واقعی به دنیای خیال نبود؟ آیا سازههای اپل شعر نیست؟ سرفیس تن به تنه ادبیات نمیزند؟ ما هماکنون در ایستگاه متاورس قرار داریم. ایستگاهی که بیش از همه کنجکاویهای بشر، خیال را پرواز میدهد. متاورس همانگونه که از اسمش برمیآید، چیزی فراتر از کارهای انسان در گذشته است.
متا، فرا رفتن است و ورس تعبیری است از این جهان. متاورس میخواهد انسان را فراتر از جهان ببرد؛ بهعبارتی میخواهد آدمی را فراتر از زمان ببرد. متاورس میخواهد آنچه را که میخواستیم و محقق نمیشد، محقق کند: دوستان، ما قرار است به نقطه صفر بازگردیم! بله اینکه ما بتوانیم دکمه زندگی را خودمان فشار دهیم امکانپذیر شده است.
آیا متاورس از آسمان افتاد؟
سال 1992، نیل استفنسون نویسنده آمریکایی تحت تاثیر کشف اینترنت در رمانی به نام سقوط برفی (SnowCrash) خیال خود را چنان بال و پر داد که بشر هر چه تلاش کند به گردپای آن نرسد. او در این رمان برای اولین بار از اصطلاح متاورس استفاده کرد.
آنچه استفنسون ساخت، دنیایی سهبعدی بود که افراد با آواتارهای خود در آن زیست و زندگی روزمره را در یک فضای مجازی تجربه میکردند. نویسنده آمریکایی متاورس را برای ثروتمندانی که از دنیای واقعی فرار میکنند تدارک دید.
متاورس فقط یک سال بعد از کشف اینترنت از تخیلات این نویسنده آمریکایی تراوش کرد؛ اما انسان فقط 5 سال بعد گام بزرگی را برای ساخت این دنیا برداشت. سال 1998 کانسپت ارزهای دیجیتال ایجاد شد و این دقیقا همان چیزی بود که میتوانست ارزش افزودهای باشد که ایده متاورس به آن نیاز داشت.

دنیای لطیف یا متاورس چیست؟
مغز آدمی از تعریف جزءبهجزء بعضی از مفاهیم عاجز است. ما همچنان برای شعر تعریف دقیقی نداریم یا نمیتوانیم آزادی را تعریف کنیم؛ اما برای شناسایی این مفاهیم از ابتکار عملهای ذهن بهره میگیریم. برای شعر میگوییم: سخنگفتن از چیزهای عجیبوغریب بهصورتی که موزون باشد. برای شناسایی آزادی میگوییم: دربند نبودن. متاورس چنین مفهومی است. متاورس دنیای واقعی نیست؛ اما همهچیز در آن واقعی است.
چشمهایتان را ببندید. همانجا که دارید این متن را میخوانید؛ بعد خیال کنید به ونیز سفرکردهاید. از این پیچی که روبهرویتان قرار دارد عبور کنید. آنطرف پیچ، در امتداد خانههای قدیمی و دقیقاً بالا سر نور پائیزرنگی که روی آبراه ماسیده است، قرص کامل خورشید خودنمایی میکند.
برگردید؛ برگردید به صفحه این مقاله. آیا ونیزی که رفتیم واقعی بود؟ آیا احساسی که به ما دست داد واقعی نبود؟ این قدرت ذهن ماست که دنیای سخت و فیزیکی را لطیف میکند و میتواند محدودیتهایش را از بین ببرد.
متاورس به کمک ترکیب مجموعهای از فناوریهای نوین سعی میکند دنیای لطیف را توسعه دهد. ما پیش از متاورس، اینترنت را شناختیم؛ فضای مجازی را درک کردیم؛ با بازیهای مختلف آشنا شدیم. واقعیت مجازی و واقعیت افزوده و تکنولوژی بلاکچین و رمزارزها همگی بهوسیله متاورس ترکیب میشوند. همیشه چیزهایی که باهم ترکیب میشوند، اصل خود را از دست نمیدهند؛ بلکه چیزی جدید میسازند. چیزی فراتر از تکتک جزئیات. آنچیزِ فراتر، دنیای لطیفِ متاورس است.
انتهای خیال یا جان متاورس
بازیها جان متاورساند. بازی تنها جایی است که آدمی وقتی وارد آن میشود میتواند از بند تجربه فیزیکال زندگی فراتر برود و متاورس بهترین جا برای فراروندگان است. ما تجربه زیادی از بازیکردن داریم؛ از بازیهایی که در خیابانها رخ میداد و هیجان برد و باخت، ما را از رنج و تلخی زندگی جدا میکرد تا زمینهای فوتبال، میکرو، سگا، پلیاستیشن و بازیهای آنلاین.
نقطه عطف متاورس
به چند پاراگراف بالاتر برگردیم. سال 1991 اینترنت به دنیا آمد. یک سال بعد نویسندهای آمریکایی اصطلاح متاورس را به کار برد و دنیای خیالی سهبعدی ثروتمندان را به قالب رمان درآورد و در سال 1998 کانسپت ارز دیجیتال ساخته و پرداخته شد. دنیای تکنولوژی بعد از سال 1998 با سرعت بیشتری به سمت آینده میدوید. رمزارزها هر روز بالغتر میشدند و فضای مجازی شکل و شمایل دگرگونی به خود میگرفت و طبعا دنیای بازیها کاملتر از گذشته میشد.
پلتفرم رابلاکس در سال 2006 مهمترین نشانه تحقق متاورس را رقم زد و این پلتفرم چیزی نبود جز دنیای جدیدی از بازیها. کاربران در این پلتفرم توانستند بازیهای خود را بسازند؛ همچنین از بازیهایی که دیگران ساختهاند بهرهمند شوند. و چیزی مهمتر: این پلتفرم برای کاربران خود فضایی فراهم میکرد که چیزی خلق کنند و در ازای فروش آن درآمد به دست آورند.
بنابراین این پلتفرم بازیهای آنلاین را یک گام پیش برد و اقتصاد مستقلی برای آن فراهم کرد و اینچنین متاورس، بازیهای آنلاین و اقتصاد در هم تنیده شدند و دنیای فراتر از جهان به نقطه عطف خود رسید؛ اما پیش از آن که این قصه را ادامه دهیم باید سراغ بازیها برویم.

پتانسیلهای دنیای متاورس
متاورس از سویی به تکنولوژی وابسته است و از طرف دیگر همین تکنولوژی را به محتوایی ناب گره میزند و اینچنین دنیای پیچیدهای را میسازد که سرشار از پتانسیل است. تکنولوژی و آینده بیانتهای آن افقهای روشنی را برای متاورس به وجود میآورد و خلق محتوای جذاب، تکنولوژی را از آن پوسته سخت درمیآورد و جذابیت میافزاید. تلفیق همه اینها اقتصاد بزرگی را به وجود میآورد.
اقتصادی که حتی از مفاهیم جدید بازار پیروی میکند و مفهوم سنتی تولیدکننده، توزیعکننده و مصرفکننده را بههم میزند. در دنیای متاورس همه در آنِ واحد بر سر یک محصول، هم تولیدکننده، هم توسعهدهنده، هم توزیعکننده و هم مصرفکنندهاند. چنین ارتباطی میان مولفههای بازار، مدل توسعه خاص خود متاورس است که همراه خود مولفههای دیگر را هم بازتعریف میکند. توسعه فناوری و فرهنگ سازمانی در دنیای متاورس، از ارزشهای خاصی پیروی میکند. در اینجا اخلاق حرفهای معطوف به منافع مشترک است. منفعت در نظام اخلاقیاش مفهومی ستودنی به شمار میرود.
اقتصاد متاورس چگونه توسعه مییابد؟
شما در دنیای متاورس زندگی میکنید، فناوری آن را توسعه میبخشید و به فرهنگ آن وابستگی پیدا میکنید. کاربران در واقع مالکان اصلی دنیای متاورس هستند. هیچ حاکمیتی بر کاربران وجود ندارد؛ برعکس همه کاربران بهاندازه تواناییشان بر دیگران حکم میرانند.
طبیعتا وقتی فرهنگ دنیایی وابسته به خلاقیت، هنر و تلاش افراد باشد، نظام ارزشی دموکراتیک بر آن جاری خواهد شد. این یکی از جذابیتهای ویژه متاورس برای کاربرانش به شمار میرود. برای توضیح پتانسیلهای دنیای متاورس از معرفی بازیهای آن آغاز میکنیم؛ چرا که متاورس به هیچ پدیدهای مانند پدیده بازی وابسته نیست.
بازی در متاورس یا تاثیر دنیای متاورس بر بازیهای آنلاین
بازیهای آنلاین آخرین تلاش انسان برای توسعه دنیای بازیها بود؛ البته قبل از متاورس. در گذشتههایی نهچندان دور، بازیها بهصورت آفلاین عرضه میشدند. بازیهای آفلاین به بازی یک کاربر و نهایتاً رقابت دو نفر محدود بود. بازی آنلاین این محدودیت را شکست و این اصلاً کار کوچکی نبود. وقتی محدودیت ارتباط در بازی شکست، این بار نهتنها با جامعه علاقهمند به بازی روبهرو بودیم، بلکه فراتر رفتیم و بازیها جوامع کوچک خود را شکل دادند.
بازی آنلاین که تعامل و ارتباط را فراهم میکرد، مانند آن بود که زبان بار دیگر کشف شده است؛ اما این بار زبان مجازی. حضور زبان در لحظه بازی، سرعت توسعه در این حوزه را بسیار افزایش داد. شرکتهای پیشرو با سود غریبی مواجه شدند و ورود پول زیاد، شرکتهای خلاق دیگر را فراهم آورد. اولین خلاقیت در این حوزه، واردکردن محتوای تعاملی به بازیها بود.
تحول محتوای بازیها در متاورس
بازیها که پیش از این فقط یک نفر را در یک قصه محدود قرار میدادند و هیجان ایجاد میکردند، حالا قصههایی چندوجهی به ارمغان آوردند که افراد زیادی را در یک لحظه درگیر میکرد. فکر کنید، همه شما باهم در یک لحظه، غصه دختربچه زیبارویی را بخورید که در دست هیولا درگیر است؛ شما اسلحه دارید، امکانات دارید و اگر به نجات این کودک نروید چه اتفاقی میافتد؟
در بازیهای آفلاین جواب این سؤال این بود که فرد سعی میکند دختر را نجات دهد تا از فشار درونی آزاد شود؛ ولی بازی آنلاین، فرد منفعل را با سرزنش درونی یک جمع مواجه کرد و بهیکباره احساسات گستردهای درگیر یک ماجرای اخلاقی انتزاعی شد. با این همه پیشرفت در تولید محتوای بازیها، همچنان در دنیای واقعی، انسان نیازهایی داشت که میتوانست بر احساسات خود غلبه و رایانه و کنسول را خاموش کند.
تفاوتی که بازی در متاورس رقم زد
متاورس، دنیای بازیهای آنلاین را به جایی رساند که هیچ دلیلی برای فشاردادن دکمه پاور نداشته باشید و این تفاوت اصلی بازی متاورس با بازی آنلاین است. بازیهای متاورس بازسازی جریان زندگی است. شما در این بازیها پول درمیآورید، زندگی روزمره را تجربه میکنید و چیزی بازهم فراتر: در جریان یک زندگی عادی، یک ایده خیالی جمعی را هم پیگیری میکنید!
بازیهای متاورس ارتباط و تعامل را از بازیهای آنلاین ارث میبرند و چیزهایی دیگر بر آن میافزایند. شما برای آن که بازی آنلاین را پیگیری کنید، نیازمند این هستید که زمان محدودی به آن اختصاص دهید. چرا؟ چون زندگی روزمرهتان نیاز به کسب درآمد دارد. متاورس این امکان را فراهم میکند در بازیها زندگی کنید و پول درآورید.
بازی مدام
شما در بازی آنلاین نیاز داشتید که کنسول را خاموش کنید و بروید بانک و امور مالی را سر و سامان دهید؛ متاورس این نیازتان را هم در دل آن بازی برآورده میکند. حالا شما، هم شغل دارید و هم امکانات ادارهکردن امور مالی. میماند نیاز به غذا و لباس و ... که در اینجا باید بگوییم برندهای مطرح دنیا، یکی پس از دیگری شعبههای متاورسشان را تأسیس میکنند!
وقتی وارد بازی متاورسی میشوید، در واقع وارد جریان زندگی مجازی شدهاید؛ جریان زندگی نوینی که دکمه آغاز را خودتان فشار خواهید داد. نامتان، شکل و شمایل و آواتارتان را انتخاب میکنید. شغل انتخاب میکنید و حالا فقط یک کار میماند؛ کاری که در بازیهای آنلاین محقق نمیشد: شما موظفید اینجا چیزی خلق کنید.
وقتی پول وجود دارد و زمان هم فراهم شده است، آدمی چه باید کند؟ خلاقیت و خلق؛ خلق زندگی؛ خلق محصول؛ خلق محتوا؛ آن هم محتوا و محصولی که خریدار دارد. یعنی در ازای خلق، شما پول میگیرید و اینچنین متاورس مفهوم بازی را با مفهوم زندگی مجازی عوض میکند و تفاوتهایش را با بازی آنلاین رقم میزند.
یک گام هم فراتر
متاورس هر بار که از تکنولوژیهای پشت سر خود چیزی گرفته، از آن عبور کرده، تکامل بخشیده و شخصیت دیگری ساخته است. بازیهای آنلاین ابتدای مسیری بودند که کاربران بتوانند خودشان بهصورت تعاملی در کنار بازی، بازیهای مورد علاقه خود را بسازند. متاورس فناوری بازیسازی را به اوج خود رسانده است. این دلیل محکمی است که بازیکنان در متاورس ادعا کنند تجربه بازی در این دنیا با همه دنیاهای دیگر متفاوت است.
ارتقاء تجربه کاربری بازیکنان در دنیای متاورس قابل لمس است. امروز در خلال بازی، در حال ناخودآگاه هم در یک فرآیند بازیسازی و خلق ارزش قرار میگیرد. این فناوری یکی از دلایل جذابیت و همچنین توسعه اقتصاد متاورس است که در ادامه این نوشتار به آن خواهیم پرداخت.

از جمله بازیهای متاورس
اکسی اینفینتی
Axie Infinity
پیش از این بازی، بازیهایی هستند که میتوان از آنها نام برد؛ اما اکسی اینفینتی ویژگیهایی دارد که آن را به ذات دنیای متاورس نزدیکتر میکند. سال 2008 وقتی این بازی منتشر شد، به دلیل قرابت موضوعی و گفتمانی، بسیاری از گیمرها از آن استقبال کردند. افراد بسیاری از این بازی سودهای مالی به دست آوردند و این مهم زمینهای ایجاد کرد تا بازیهای دنیای متاورس با سرعت هر چه بیشتری رشد کنند.
اکسی اینفینتی دنیای کمالیافته Pokemon و CryptoKitties است. کاربران در این بازی شخصیتهای فانتزی و خیالی خود را خلق میکنند و با موجوداتی که کاربران دیگر خلق کردهاند به مبارزه میپردازند. این مبارزه نتایجی عینی برای کاربران در پی دارد، شخصیتهای بازنده از بین میروند و مبارزانِ پیروز پاداش میگیرند. توکنهای slp پاداشی است که بازی در اختیار پیروزمندان قرار میدهد.
اکسی اینفینتی چون که مبتنیبر خلاقیت کاربران است و کاربر را در شرایطی قرار میدهد که کاراکتری را خلق کند، از این حیث با NFT ها هم ارتباط دارد. همین ارتباط هنر، اقتصاد و دنیای مجازی، این بازی را توسعه میدهد و موجب میشود که محبوبیت بیشتری کسب کند. این بازی روی شبکه اتریوم بنا شده است و کاربران برای ورود به آن باید ارز دیجیتال AXS را تهیه کنند.
دیسنترالند
Decentraland
هر آن چه از ابتکار واقعیت مجازی در دنیا متاورس به گوشتان خورده، در باز دیسنترالند موجود است. کاربران برای آغاز این بازی باید ابتدا زمین بخرند و این اتفاق کوچکی نیست؛ بلکه، این همان چیزی است که واقعیت را با دنیای مجازی پیوند میدهد و زندگی در دنیای مجازی را واقعیت میبخشد.
کاربران این بازی بعد از خرید زمین کارشان را آغاز میکنند؛ هر کسی میتواند در زمین خود ساختمان، پارک یا هر چه را که دوست دارد بسازد و آن را به فروش برساند؛ اما این همه دلیلی نیست که بازی دیسنترالند را معروف کرده است. این بازی در واقع هیچ هدف متمرکزی را دنبال نمیکند. کاربران قرار نیست باری را به سرمنزل مقصود برسانند. بلکه تنها کاری که افراد در این بازی انجام میدهند زندگی روزمره است.
صدالبته که زندگی بزرگترین هدف هر انسانی است؛ بهویژه زندگیای که فرد بتواند صفر تا صدش را خودش بسازد. امکانات مالی این بازی هم روی شبکه اتریوم استوار شده است.MANA ارز دیجیتال بازی دیسنترالند است که کاربران همزمان که زندگی خود را در این بازی توسعه میدهند، در واقع این ارز دیجیتال را هم بهبود میبخشند. این بازی یکی از اهداف سرمایهگذاری برای افراد فعال در زمینه ارزهای دیجیتال هم به شمار میرود.
فورتنایت
Fortnite
دلایل بسیاری را میتوان برای معروفشدن بازی فورتنایت برشمرد. یکی از مهمترین و بزرگترین دلایل شهرت این بازی، برگزاری کنسرت گروههای معروف موسیقی در فضای آن است. فورتنایت تاکنون میزبان چندین گروه موسیقی بوده است که کاربران در آن بهصورت مجازی شرکت کردهاند و هر بار نسبت به دفعه قبلی استقبال از چنین رویدادهای مجازی افزایش پیدا کرده است.
فورتنایت جذابیت مهمی دارد که موجب شد رویدادهایی مثل برگزاری کنسرت و ... در آن جذابیتی دوچندان پیدا کنند. فورتنایت بازی نبردهای تنبهتن است و بسیاری از علاقهمندان به متاورس، این بازی را نمونه بارز یک بازی متاورسی معرفی میکنند؛ جذابیت، خشونت، زندگی روزمره، هدف فردی و حتی اهداف شخصی، مولفههایی است که این در سطح بسیار قابل ملاحظهای از آن برخوردار است.

متاورس و واقعیت مجازی
واقعیت مجازی، همه آنچیزی است که تا کنون درباره آن صحبت کردهایم؛ بازسازی دنیای واقعی در دنیای مجازی. واقعیت مجازی پیش از پیشرفتهای تکنولوژیک، یک کانسپت هیجانانگیز بود؛ اما وقتی فناوری ابزارهایی را درست کرد تا مرز واقعیت مجازی و واقعیت ملموس را از بین ببرد، آن کانسپت هیجانانگیز به یک تجربه بیبدیل تبدیل شد.
امروز ابزارهایی مانند کنسول بازی و هدستهای مخصوص ساخته شدهاند که افراد را از روی یک صندلی چرخدار به مسافرتهایی اعجابانگیز میبرند؛ مسافرتهایی در دل قصههایی خاص. واقعیت مجازی همان است که میتواند از یک نوجوان در دل قصهای پیچیده قهرمان بسازد. آدمها را با شکستها و ترسهایشان روبهرو کند و کاربردهای مختلف دیگری داشته باشد.
واقعیت مجازی البته که خارج از دنیای متاورس هم کاربردهای زیادی دارد. این فناوری، پزشکی را متحول کرده و بحث درمان را تحت تاثیر قرار داده است. بسیاری از جراحیهای پیچیده و سخت بدون اتکا به واقعیت مجازی اساسا میسر نمیشود. همچنان که مبحث آموزش هم با واقعیت مجازی متحول شده است.
فرصتهای تجاری و اقتصادی دنیای متاورس
هماکنون بهجز جذابیتهای فلسفی، ادبی و هنری متاورس، دنیای جدیدی که به وجود آمده است از جذابیت شگرف دیگری بهره میبرد که آن هم اقتصاد است. متاورس فضایی درست کرده است که صنایع تکنولوژیک بسیاری میتوانند در آن فعالیت کنند و درآمد چشمگیری از آن به دست بیاورند.
سختافزار
دنیای متاورس به دلیل ابعاد مختلفی که دارد، به زنجیرهای از صنایع وابسته است و از این رو اقتصاد بزرگی را به وجود میآورد. اولین شرکتهایی که با دنیای متاورس مرتبطاند، شرکتهای سختافزاری هستند. متاورس بدون سختافزار مورد نیاز، بههیچوجه تجربه قابل قبولی برای کاربر رقم نخواهد زد؛ برای همین یکی از بازارهای رقابتی بزرگ، بازاری است که سختافزار متاورس را فراهم میکند.
نرمافزار
البته که دسترسی به فناوری در این حوزه بسیار حائز اهمیت است و تولید ابزارهای آن بهسادگی میسر نمیشود. در طبقهای دیگر شرکتهای تولید و توسعه بازیهای متاورس است. فناوری بازیسازی در دنیای متاورس به فناوریهای گذشته شباهت ندارد؛ اینجا با دنیای بزرگتری مواجه هستیم. شرکتهای بازیسازی متاورس شرکتهایی چندوجهی و پیچیده هستند.
بازهای متاورسی مانند یک پروژه بزرگ سینمایی آغاز میشوند؛ اما در ادامه پا را از آن فراتر میگذارند و بیش از چیزی که تصور میشود توسعه مییابند. بهترین نویسندهها و گروههای نویسندگی، محتوای بازیهای متاورسی را تولید میکنند؛ نویسندههای چیرهدست که با ادغام اساطیر و قصههای امروزی فضاهای جدیدی میسازند و کاربر را وادار میکنند در برابر قصهای که پیش رویاش قرار دارد، واکنش نشان دهد و وارد آن شود.
بعد از مرحله تدوین سناریو، مراحل کارگردانی این بازیها آغاز میشود؛ اما کارگردانی بازی متاورس چیزی فراتر از کارگردانی در سینماست. اینجا مخاطب، بهجای آن که به صندلی سینما تکیه بزند و فیلم را تماشا کند، شخصا در فیلم حضور دارد و میخواهد نقشهای مختلف را به فراخور علاقه بازی کند؛ بنابراین تکتک رویدادها، شخصیتها، فضاها، مکان و صداها باید از زاویه دید میلیونها گیمر علاقهمند سنجیده و در هم تلفیق شوند.
کارگردانی بازهای متاورسی یک دشواری دیگر هم دارد. مدیریت و ساماندهی نیروهای خلاق و کاربلد برای ساخت یک بازی متاورسی، کار بسیار دشواری است. نیروی انسانی یکی از مهمترین دغدغههای شرکتهایی است که در این حوزه فعالیت میکنند.
اقتصاد آلترناتیو یا متاورس چگونه با اقتصاد خرد جذابیت ایجاد میکند؟
اساسا ایده متاورس، ایدهای پیشرو بوده که ساختارهای پیش از خود را بههم زده است. دنیای متاورس در اقتصاد هم همین رویه را ادامه میدهد؛ بهعبارتی اقتصاد دنیای متاورس به شرکتهای توسعهدهنده و مادر محدود نمیشود، بلکه متاورس با اتکا به اقتصاد خرد، خود را در میان آدمها و خانهها توزیع میکند.
دنیای متاورس این امکان را فراهم میکند تا علاقهمندان در جایجای دنیا از خانهشان به خلق ارزش و تولید ثروت بپردازند. برخی از علاقهمندان در بازیها شرکت و در سامانه اقتصادی آن فعالیت میکنند؛ اما برخی دیگر در پلتفرمهایی مشارکت میکنند که این پلتفرمها برای توسعه دنیای متاورس پدید آمدهاند. خلق دنیایی جدید، مفاهیمی جدید و ارزشهایی جدید، چیزی است که دنیای متاورس به آن نیاز مبرم دارد و افراد علاقهمند از راه خلق ارزش برای این پلتفرمها درآمد کسب کنند.
فناوری بازیسازی که چندی قبل از آن حرف زدیم، اینجا ارزشهای خود را نمایان میکند. متاورس دقیقاً همانجایی است که افراد میتوانند از این فناوری آلترناتیو درآمد کسب کنند؛ فناوریای که دنیای بازیهای متاورس را متکثر، افرادی را که سلایق گوناگون دارند، جذب و همچنین سایر فرایندهای خلق ثروت را فعال میکند.
شبکههای اجتماعی و دنیای متاورس
دنیای متاورس نسل جدیدی از شبکههای اجتماعی را به ارمغان آورده است؛ شبکههایی که تجربههای جدیدی برای مخاطب فراهم میکنند. بازیهای متاورسی در واقع شبکههای اجتماعی نوین هستند. افراد در خلال انجام بازی، با دیگران درباره موضوعی مشترک به گفتوگو میپردازند و زمینه آشناییهای گسترده مبتنیبر فهم مشترک ایجاد میشود؛ از این رو بسیاری از روابط در دنیای متاورس، روابطی پیچیده و بسیار عجیبوغریب است.
افراد به دلیل حضور در دل یک بازی، کشف تازهای از خود دارند و بیواسطه این کشف جدید را در اختیار دیگران قرار میدهند. این موجب میشود که شبکههای اجتماعی در دنیای متاورس صرفا به یک گفتوگوی ساده محدود نشوند و مسیر توسعه خاص خود را پیدا کنند.
ایجاد ارتباطات اجتماعی و فرهنگی در دنیای متاورس
امروزه یکی از تهدیدهای جدی برای افراد، نادیدهگرفتهشدن و ناشناختهماندن است. کسی که تواناییها و استعدادهایش دیده نمیشود، یک موجود تنهاست؛ موجودی که فکر میکند به هیچ دردی نمیخورد. متاورس حالا در اوج بحران تنهایی در دنیا، افراد را بهواسطه تواناییها و استعدادهایشان در کنار هم قرار میدهد.
روابط در متاورس فیزیکال نیست؛ اما نهایت رابطه ذهنی و احساسی است. متاورس بهخاطر این قابلیت، افراد را شیفته خود میکند؛ اما همین ویژگی ستودنی، احتمالا معایب بسیاری هم در پی دارد.

نتیجهگیری و کلام آخر
متاورس واقعیت دارد. دقیقا همین الان آدمهایی هستند که در دنیایی موازی بر بستر متاورس زندگی دیگری سپری را میکنند؛ زندگیای که نهتنها به دنیای عادی ما شباهت دارد، بلکه ارزش افزودههای دیگر هم دارد. مهم این است که این دنیای جدید به حیات ما اضافه شده است و نپذیرفتن آن بههیچوجه منطقی نیست. با این همه باید به یاد داشته باشیم که دنیای متاورس مانند هر پدیده نوظهور دیگری دارای مزایا و معایب منحصربهفرد خود است. شیفتگی بیش از حد و رفتار هیجانزده نسبت به آن، بهاندازه مقابله و نپذیرفتنش عاقلانه نیست.
آخرین نظرات
هیچ نظری وجود ندارد.