رهبری موثر؛ چطور یک رهبر بهتر باشیم؟
رهبری در مدیریت: مهارتها، چالشها و مسیر تبدیل شدن به یک رهبر مؤثر
رهبری در مدیریت نیاز به مهارتها و ویژگیهای زیادی دارد که در این مطلب آنها را برایتان توضیح میدهیم. پس، اگر میخواهید با هر آنچه که میتواند شما را به یک رهبر موثر تبدیل کند آشنا شوید، تا انتها با ما همراه باشید.
رهبری چیست؟
فرقی نمیکند منظورمان از رهبر یک مدیر اجرایی، مربی ورزشی، معلم مدرسه یا بزرگترِ یک خانواده باشد؛ همه رهبران تا حدی یک کار مشابه را انجام میدهند. رهبری کار هدایت و تاثیرگذاری بر نتایج است و گروههایی از انسانها را قادر به انجام یک کار گروهی میکند که نمیتوانستند بهصورت جداگانه آن را انجام دهند.
وقتی که از این دید به قضیه نگاه کنیم، رهبری یک عنوان یا لقب نیست که به شما داده شود؛ رهبری کاریست که انجام میدهید. بعضی از افراد که پستهای رسمی رهبری دارند، رهبران خوبی نیستند و بسیاری از افراد هم بیآنکه پست رسمی داشته باشند، ذاتا یک رهبر هستند.
رهبری در مدیریت یک کسبوکار
رهبری در کسبوکار در واقع ظرفیت مدیریت یک شرکت برای تعیین و دستیابی به اهداف بزرگ سازمان است. بهجز این مورد، انجام اقدامات سریع و قاطع در صورت نیاز، جهتدهی سازمان برای داشتن عملکردی بهتر نسبت به رقبا و الهامبخشیدن به دیگران برای ارائه بهترین عملکردشان، از ویژگیهای رهبری در مدیریت سازمان است. ارزشگذاری برای رهبری یا سایر جنبههای کیفی یک شرکت دشوار است.
رهبر یک سازمان میتواند با رویکردی جامعتر صحبت کند؛ مانند لحن مجموعههای مدیریتی یک شرکت یا فرهنگ سازمانیای که مدیر ایجاد میکند. افراد با مهارتهای رهبری قوی در دنیای تجارت، اغلب به سمتهای اجرایی مانند مدیر عامل، مدیر ارشد اجرایی، مدیر ارشد عملیاتی، مدیر ارشد مالی و... میرسند.
درک رهبری
کار اصلی رهبر، جهتدهی به برنامههای یک سازمان و کارکنانش، نشاندادن نحوه اجرای موثر مسئولیتها به کارکنان و نظارت منظم بر تکمیل وظایفشان است. کارکنان باید بدانند که شرکت به چه سمتی پیش میرود و باید چه کسی را برای رسیدن به مقصد دنبال کنند.
همچنین با ایجاد یک الگوی مثبت برای کارمندان، شوق و اشتیاق آنها را برای کار، یادگیری و کمک به بقیه اعضای تیم در فعالیتهای فردی و گروهی بالا میبرد. از دیگر ویژگیهای رهبری در مدیریت میتوانیم به تعیین اهداف، تلاش برای دستیابی به آنها و اقدامات هوشمندانه اشاره کنیم.

تفاوت مدیریت و رهبری در چیست؟
گاهی اوقات اصطلاحات «رهبر» و «مدیر» به جای یکدیگر بهکار میروند؛ اما تفاوتهای اساسی زیادی با هم دارند. «رهبران الهام میبخشند ولی مدیران نظارت میکنند»؛ این جمله سادهترین توضیح برای تفاوت این دو عبارت است. تلاش رهبران برای ایجاد انگیزه در اعضای تیم و تشویق آنها برای رسیدن به اهداف مشترک است؛ در حالی که مدیران معمولا بر سازماندهی و اجرای وظایف تمرکز میکنند.
یک نکته جالب درباره رهبری این است که در اکثر موارد، هر رهبر یک نقش مدیریتی را به عهده گرفته است؛ اما هر مدیری لزوما به یک رهبر تبدیل نشده است. معمولا زمانی که در یک سازمان نیازی به وجود میآید، شخصی به عنوان مدیر وارد صحنه میشود. هر کسی که بتواند این نیازها را برطرف کند، به عنوان یک مدیر موفق، شناخته خواهد شد.
با این حال برای اینکه کسی به جایگاه رهبری در مدیریت برسد، به مجموعه مهارتهای متفاوتی نیاز خواهد داشت. همانطور که قبلتر گفتیم، یک رهبر میتواند در هر سطحی از سازمان مشغول به فعالیت باشد و به عنوان خاصی نیاز ندارد. بیایید تفاوتهای اصلی رهبری و مدیریت را در ادامه بررسی کنیم.
چشمانداز سازمان در مقابل کار اجرایی
به عنوان یک رهبر، شما مسئول برنامهریزی چشمانداز شرکت هستید؛ به این معنی که دید شما باید فراتر از جایگاه فعلی سازمان باشد. زمانی که یک رهبر چشمانداز کلی شرکت را تعیین میکند، مدیران بر اجرای فرایندهای کلیدی رسیدن به آن چشمانداز تمرکز میکنند. رهبران تصویر کلی آینده را میبینند و برای رسیدن به آن یک استراتژی تعیین میکنند؛ در حالی که مدیران معمولا این اهداف را به وظایف کوچکتر و قابل اجرا تقسیم میکنند.
توجه به افراد در مقابل توجه به اجرای کارها
یکی دیگر از تفاوتهای کلیدی رهبر و مدیر، تمرکز رهبران بر افراد است؛ در حالی که مدیران بر فرایند اجرای کارها تمرکز میکنند. رهبران همیشه در حال الهامبخشیدن، انگیزهدادن و پرورش افراد تیمشان هستند و اغلب به عنوان یک مربی شناخته میشوند.
برای انجام این کار، آنها زمان زیادی را برای درک علایق و ارزشهای کارمندان صرف میکنند؛ اما مدیران به فرایندهایی توجه میکنند که بر اساس اهداف تجاری، نتایج مورد نظر را ارائه میدهند. البته آنها هم به افراد توجه میکنند؛ اما در اولویت اولشان نیست.تفاوت مهارتهای یک رهبر و یک مدیر
رهبری در مدیریت بیشتر به مهارتهای نرم نیاز دارد. در واقع حرفهای شدن یک رهبر بسیار وابسته به توسعه فردی و توانمندسازی شخصی است. مهارتهای اصلی یک رهبر شامل تصمیمگیری، تعامل، ساخت رابطه و تفکر استراتژیک است. از طرفی دیگر، مهارتهای اصلی یک مدیر شامل موارد زیر میشود:
⦁ برنامهریزی و بودجهبندی
⦁ تخصیص وظایف
⦁ خلاقیت
⦁ حل مسئلهویژگیهای رهبر در مقابل ویژگیهای مدیر
یکی از اشتراکهای رهبری و مدیریت این است که هر دو باید کارمندان را در مسیر رسیدن به اهداف سازمان جهتدهی کنند. با این حال، رهبران معمولا دیدگاهی بلندمدت دارند و مدیران بر زمان حال تمرکز میکنند. همچنین رهبران نیاز به ایجاد ارتباطی نسبتا نزدیک و ساخت اعتماد متقابل با کارمندان دارند. در حالی که مدیران شاید به روابط قوی نیازی نداشته باشند. ویژگیهای لازم برای رهبری در مدیریت شامل موارد زیر میشود:
- یک رهبر باید توانایی شناسایی و پرورش استعداد کارمندان را داشته باشد.
- یک رهبر با برنامههایی بلندمدت، رسیدن به اهداف ناممکن را ممکن میسازد.
- رهبر در زمانهای مورد نیاز باید ریسکهای حسابشده را بپذیرد.
- رهبر با تشویق اعضای تیم، از آنها یک قهرمان میسازد.
از طرف دیگر، بعضی از ویژگیهای یک مدیر شامل موارد زیر میشود: - یک مدیر برای حفظ ثبات و وضع موجود تلاش میکند.
- او وظیفه شناسایی و رفع ناکارامدیها را به عهده دارد.
- باید با برداشتن قدمهایی مطمئن، ریسک انجام کارها را پایین آورد.
- کارها را به سرانجام میرساند.
مثالی از تفاوت رهبری و مدیریت
فرض کنیم که شما یک مدیر پروژه در یک آژانس تبلیغاتی هستید. کارهای روزانهتان شامل نظارت بر پروژههای شرکت، تعیین وظایف اعضای تیم و اطمینان از انجام درست کارها است. در همین حال، رئیس آژانس روی جذب مشتریان جدید، استراتژیهای بلندمدت شرکت و گسترش ارتباطات کاری تمرکز دارد. شما در واقع در نقش مدیر مجموعه هستید و رئیس آژانس، نقش رهبری را به عهده دارد. تفاوت اصلی این دو نقش در اولویتهایشان است.
شما به عنوان یک رهبر، اگر خیلی بلندمدت فکر کنید مسیر لازم برای رسیدن به هدف را گم میکنید. اگر خیلی کوتاهمدت فکر کنید، متوجه هدفتان از انجام کارها نمیشوید و در واقع هدفتان را گم میکنید. باید بتوانید یک توازن درست و اصولی بین این دو مورد به وجود آورید. شاید به نظر بیاید که رهبری بهتر از مدیریت است؛ اما در واقع هر سازمان برای پیشرفت به تعادل خوبی بین این دو نیاز دارد.

رهبری موثر چه معنایی دارد؟
جهانی را تصور کنید که در آن هر رهبری میدانست که دقیقا چه اهدافی دارد و توانایی آن را داشت که اعضای تیمش را برای رسیدن به آن اهداف ترغیب کند. همچنین نحوه استفاده از نقاط قوتش را برای رسیدن به آن اهداف بلد بود. احتمالا دنیا جای بسیار متفاوتی میشد.
رهبری موثر با الهامبخشیدن، جهتدهی و تشویق کارمندان مرتبط است؛ اما به همینجا ختم نمیشود. کلید رهبری در مدیریت موثر، توانایی تعریف نتایج است. پس از آن رهبر باید به افراد تیم کمک کند تا از استعدادهایشان برای رسیدن به آن نتایج استفاده کنند.
بهترین رهبران، کارمندانشان را میشناسند و از نقاط قوت آنها بیشتر از نقاط ضعفشان آگاهی دارند. رهبری در مدیریت به معنای چشمپوشی از ضعفهای خود و دیگران نیست. رهبران موثر میدانند که مزیت رقابتی آنها در نقاط قوت نهفته است.
تمرینهای توسعه رهبری؛ 19 روش برای آنکه یک رهبر موثر باشیم
همانطور که قبلتر گفتیم، روشهای رهبری خودسازی در واقع همان افزایش مهارتهای توسعه فردی است. شما برای آنکه تبدیل به یک رهبر موثر شوید، در درجه اول باید به یک نسخه بهتر از خودتان تبدیل شوید و بهاصطلاح یک رهبری شخصی داشته باشید. اگر مهارتهایتان روی زندگی شخصیتان تاثیر مثبت نگذارد، چطور میتواند برای فضای سازمان و کارمندان مفید باشد؟
مهارتها، دانش و توانایی یک رهبر در الهامبخشبودن برای دیگران، آنها را به یک عنصر ارزشمند در تیم تبدیل میکند. برای تبدیلشدن به یک رهبر موثر، همیشه نمیتوان یک راه ثابت را پیشنهاد کرد؛ هر کسی به یک روش متفاوت به رهبری در مدیریت میرسد.
اما،چند مهارت و ویژگی مشترک است که بسیاری از رهبران موفق از آن برخوردارند. این مهارتها را در سه دسته «توسعه ویژگیهای رهبری»، «مهارتهای رهبری تیم» و «جلب اعتماد دیگران» تقسیم کردهایم. اگر میخواهید چگونگی تبدیلشدن به یک رهبر موثر را یاد بگیرید، در ادامه با ما همراه باشید.
دسته اول؛ توسعه ویژگیهای رهبری
ارتباط رهبری خودسازی و توسعه فردی بسیار مستقیم و تنگاتنگ است؛ از همین رو روی مهارتهای توانمندسازی شخصی مانند خودآگاهی، مثبتاندیشی و اعتمادبهنفستان کار کنید؛ چراکه این ویژگیها در همه رهبران موثر مشترک هستند.
1) خودتان را بیشتر و بهتر بشناسید
برای رهبری در مدیریت، نهتنها با اعضای تیم، بلکه باید با خودتان هم هماهنگ باشید. به نقاط قوت، ضعف و خواستهها و نیازهای خودتان فکر کنید تا بفهمید که چطور رهبری هستید و برای بهترشدن باید روی کدام مهارتها کار کنید. به این فکر کنید که ویژگیهای شخصیتیتان چگونه روی اعضای تیم تاثیر میگذارد. مثلا اگر هنگام ارائه بازخورد، صریح و مستقیم صحبت میکنید، شیوههای انتقاد سازندهتر را یاد بگیرید.
2) اعتمادبهنفس داشته باشید
حتی زمانی که پاسخ همه مشکلات را نمیدانید، اعتمادبهنفس داشته باشید. حالت مناسب بدنتان را نگه دارید، تماس چشمی برقرار کنید، هنگام صحبت سرتان را بالا نگه دارید، با صدای بلند و واضح سخن بگویید و هنگام صحبتکردن دستهایتان را بهاندازه و در زمان درست تکان دهید. وقتی با اعتمادبهنفس رفتار کنید، دیگران بهطور غریزی به شما اطمینان پیدا میکنند.
اینکه مطلبی را ندانید، شما را به رهبر بدی تبدیل نمیکند. هیچ شخصی در دنیا وجود ندارد که جواب همه مشکلات و سوالها را بداند. از طرفی دیگر، رهبران ضعیف در مواجهه با این مسئله اعتمادبهنفسشان را از دست میدهند و از اعتراف به ندانستن یا اشتباهشان خودداری میکنند.
مراقب باشید که این اعتمادبهنفس تبدیل به غرور نشود. باید قبول کنید که همهچیز را نمیدانید و از برتر دیدن خودتان نسب به بقیه اعضای تیم، دوری کنید. بهجای آنکه با صدایی ضعیف و سر پایین بگویید که «جواب را نمیدانم»، با آرامش و و اطمینان بگویید که «جواب را نمیدانم؛ اما دربارهاش تحقیق و پاسخ را پیدا میکنم.»
3) درباره زمینه کاریتان بیشتر یاد بگیرید
تا جایی که میتوانید درباره کارتان بیاموزید. از هر فرصتی برای اصلاح دانشتان و تبدیلشدن به یک متخصص حرفهایتر استفاده کنید. داشتن اطلاعات کامل درباره مسئلهای که مطرح میکنید، اعتمادبهنفستان را بالا میبرد و باعث جلب اطمینان تیمتان میشود. با اینکه در قسمت قبل گفتیم دانستن همهچیز غیر ممکن است؛ اما اگر در جواب همه سوالها بگویید «نمیدانم»، افراد سازمان تواناییتان را زیر سوال میبرند.
بهطور مثال اگر رهبر یک تیم مهندسی هستید، همهچیز را درباره محصولاتتان یاد بگیرید. در رویدادهای حرفهای و بزرگ در زمینه فناوری شرکت کنید و درباره فناوریها و برنامههای جدید و مرتبط، بهروز باشید.
4) یک مربی پیدا کنید که مهارتهای جدیدی به شما بیاموزد
همیشه جا برای رشد بیشتر وجود دارد. حتی اگر در یک موقعیت رهبری عالی هستید، با فردی که مهارتهایش را قبول دارید، ارتباط برقرار کنید. با آنها صحبت کنید و اگر امکانش را داشتند، برای یک مدت طولانی مربی شما باشند. در ملاقاتهایتان از آنها درباره موضوعات مختلف مثل «چطور احترام مردم را به دست آورم؟» بپرسید.
5) نحوه مدیریت اختلافها را یاد بگیرید
یکی دیگر از مهارتهای لازم برای رهبری در مدیریت موثر، توانایی حل اختلافات اعضای تیم بدون جانبداری است. اگر اختلاف نظر شدیدی بین اعضای تیم وجود دارد، برای شناسایی ریشه مشکل با هر دو طرف همکاری کنید و به آنها گوش دهید. سپس، شروع به گفتگو کنید تا راه حل مشکل پیدا شود. برای اینکه در این زمینه به فرد حرفهای تبدیل شوید، پیشنهاد ما دوره ارتباط موثر آکادمی همراه است.

6) با ذهنیتی مثبت با مسائل درگیر شوید
مثبتاندیشی برای افزایش روحیه تیم، افزایش بهرهوری و ایجاد روابط سالم بین اعضای تیم عالی است. حتی اگر همیشه اوضاع شرکت در آرامش پیش نرود، تلاش برای ترویج مثبتاندیشی و آوردن انرژی مثبت به تیم و کسبوکارتان، دیگران را برای همکاری با شما هیجانزده میکند.
اگر به شایعهپراکنی و بدگوییهای کارمندان از یکدیگر اهمیت ندهید، یک محیط مثبت در شرکت شکل میگیرد. در کمک به حل تعارضها فعال باشید و اگر دیگران سعی در مطرحکردن شایعات داشتند، به آنها توجه نکنید.
دسته دوم؛ مهارتهای رهبری تیم
در تصمیمگیریهایتان قاطع باشید؛ اما اعضای تیم را هم در تصمیمگیریها وارد کنید. حتما از نظرات آنها استقبال و شرایط تفکر خلاق را در سازمانتان اجرا کنید.
7) قوانین و انتظارات را بهروشنی تعیین کنید
برای رهبری در مدیریت موثر، باید بدانید که چه میخواهید و انتظاراتتان را بهطور واضح به اعضای تیم بگویید. یک رهبر خوب انتظار ندارد که دیگران کورکورانه از دستورات او پیروی کنند. خواستههای یک رهبر موثر باید در کارهای خودش هم نمود داشته باشد. بهطور مثال اگر قانون منع کشیدن سیگار در محیطِ بسته میگذارید، در درجه اول خودتان باید به آن عمل کنید.
8) قاطع باشید و دستورات واضح دهید
وقتی دقیقا به تیمتان بگویید که چه میخواهید و چگونه آن کار باید انجام شود، اعتماد بیشتری نسبت به خود و نتایج مورد نظرتان پیدا میکنید. برای جمعآوری تمام اطلاعات لازم برای تصمیمگیری دقیق، وقت بگذارید.
9) وظایف را به دیگران واگذار و منابع لازم را تامین کنید
رهبری در مدیریت به معنی انجام همه کارها بهتنهایی نیست. در زمان تقسیم وظایف، انتظاراتتان را بهوضوح تعریف کنید و هر آموزشی را که لازم است به اعضای تیمتان ارائه دهید. یک رهبر موثر برای موفقیت تیمش هر کاری که در توانش باشد میکند. تقسیم وظایف به دیگران، باعث افزایش اعتماد متقابل بین شما و اعضای تیم میشود.
10) در سختیها استوار بمانید
یک رهبر خوب وقتی که اوضاع سخت میشود، از مشکلات شانه خالی نمیکند. حتی زمانی که دقیقا همهچیز طبق برنامه پیش نمیرود، تمام تلاشتان را برای حل مشکل انجام دهید و تیمتان را به سمت موفقیت هدایت کنید. با اعضای تیم مشورت کنید تا دیدگاههای جدیدی برای حل مشکل به دست آورید. روشهای جدید را امتحان کنید و از هر پروژهای که روی آن کار میکنید، برای مدتی دور شوید و استراحت کنید.
11) شرایط لازم برای نوآوری و تفکر خلاق را فراهم کنید
وقتی که زمان حل مسئله میرسد، برای یافتن راه حل باید از نظرات همه تیم استفاده کرد. بهجای اینکه همه مسئولیتها را به دوش بکشید، به دیگران فرصت مطرحکردن ایدههایشان را دهید. به همه اعضای تیم بهطور مساوی توجه کنید و در صورت مطرحشدن یک ایده خوب، آماده استفاده از آن باشید. این کار علاوهبر حل مشکل، به تیمتان نشان میدهد که یک رهبر انعطافپذیر دارند.
12) روابط سالم را در تیمتان افزایش دهید
این مورد شامل روابط شما با هر یک از اعضای تیم و روابط بین اعضای تیم میشود. برای شناخت اعضای تیمتان به عنوان یک انسان و نه صرفا همکار یا شریک تجاری، وقت بگذارید. بیرون از محیط کار برایشان وقت بگذارید و نشان دهید که به زندگیشان علاقه دارید.
دسته سوم؛ جلب اعتماد دیگران
برای رهبری در مدیریت موثر، باید اعتماد اعضای تیم را به خودتان جلب کنید. بدون شکلگیری اعتماد، رهبری معنا پیدا نمیکند. شما باید با همدلی، فراهمکردن فرصت برای رشد و درخواست بازخورد صادقانه، اعتماد اعضای تیم را جلب کنید.
13) با تیمتان با احترام و همدلی رفتار کنید
وقتی کسی با مشکلی به سراغتان میآید، به حرفهایش گوش دهید و تمام توجهتان را به او معطوف کنید. تمام تلاشتان را برای همدلی و درک موقعیت او بهکار ببرید. همچنین به نظراتشان احترام گذارید و برای تلاشهایشان تشویقشان کنید. لحن و میزان صمیمیشدن با اعضای تیم دست خودتان است. نوع رفتاری را که میخواهید تیم به شما نشان دهد، خودتان تعیین میکنید.
به عنوان یک رهبر، باید برای ارتقاء مهارت همدلی در خود و دیگران دست به کار شوید. برای شروع میتوانید با مشاهده دوره مجازی کوچینگ مغز آکادمی همراه، به یک رهبر موفق تبدیل شوید.
14) به وعدههایتان عمل کنید
یکی از مهمترین ویژگیهای لازم برای رهبری در مدیریت، عملکردن به وعدهها است. وقتی اعضای تیمتان میبینند که به وعدههایتان عمل کردهاید، احترام و اعتمادشان به شما افزایش مییابد. برای اینکه بتوانید به وعدههایتان عمل کنید، باید بدانید چه کاری انجامشدنی و چه کاری غیر ممکن است. موقع قولدادن واقعبین باشید. بهعنوان مثال تا زمانی که از وضعیت بودجهتان مطمئن نیستید، به کارمندان قول پاداش ندهید.
15) فرصت رشد را برای اعضای تیمتان فراهم کنید
زمانی که شرایط رشد و توسعه فردی را برای اعضای تیمتان فراهم کنید، آنها اشتیاق، انرژی و هیجان بیشتری برای کار با شما خواهند داشت. فرصت حرفهای شدن را در اختیارشان گذارید و برای توسعه مهارتهایشان، به آنها کمک کنید. برای کمک به پیشرفتشان از آنها انتقاد سازنده کنید و امکان صحبت آزادانه برای مطرحکردن خواستهها و نیازها را در اختیارشان قرار دهید.

16) از اعضای تیمتان بازخورد بگیرید
بهجای اینکه منتظر بمانید تا کارمندان با شما صحبت کنند، از تیمتان سوالات خاصی درباره نحوه بهبود عملکردتان بپرسید. جلسات انفرادی بگذارید تا هرکس بتواند آزادانه صحبت کند یا نظرسنجیهای ناشناس بگذارید و نظر همه را دریافت کنید. درباره اینکه آیا آنها شما را دوست دارند یا نه، سوال نپرسید. سوالات بله یا خیر هم مطرح نکنید؛ در عوض سوالاتی بپرسید که افراد بتوانند واقعا آنچه را که در ذهنشان میگذرد، بیان کنند.
17) مسئولیت کارهایتان را بپذیرید
پای تصمیماتتان بمانید و مسئولیت عواقب آن را بپذیرید. اگر مشکلی پیش آمد، بهجای سرزنش دیگران، روشهایتان را تغییر دهید. با انجام این کار، به تیمتان هم یاد میدهید که پای تصمیماتشان بایستند. به عنوان مثال، اگر شما کاپیتان یک تیم ورزشی هستید و تیمتان با پیادهکردن تاکتیک پیشنهادی شما شکست خورد، مسئولیت اشتباه خودتان را بپذیرید؛ اما روحیهتان را هم از دست ندهید.
18) از دیگران تعریف کنید
یکی از ویژگیهای رهبری در مدیریت، فروتنی است. وقتی برای موفقیتها جشن میگیرید، از همه کسانی که در کسب آن نتیجه نقش داشتند، تعریف کنید و به آنها اعتبار دهید. اگر نمیتوانید شخصا با همه اعضا صحبت کنید، حتما یک ایمیل برایشان ارسال کنید.
19)طوری لباس بپوشید که با نقشتان در سازمان متناسب باشد
ظاهر شما هم میتواند روی اعتمادبهنفستان تاثیر زیادی بگذارد. البته حواستان باشد که خیلی هم شیک و رسمی نباشید. اگر لباسهای بسیار شیک و رسمی بپوشید، بین شما و اعضای تیمتان فاصله میافتد.
نتیجهگیری
شاید شما بتوانید با یادگیری اصول مدیریت، کسب تجربه، ذهن خلاق و مهارتهای آکادمیک به یک مدیر توانمند و موفق تبدیل شوید؛ اما برای تبدیلشدن به یک رهبر موثر نیاز به یادگیری مهارتهای بسیار بیشتری دارید. رهبری در مدیریت بیش از آنکه به مهارتهای سخت و آکادمیک وابسته باشد، به مهارتهای نرم و اجتماعی نیاز دارد.
برای آنکه بتوانید یک تیم را در هر زمینهای رهبری کنید، باید روی مهارتهای توسعه فردیتان کار کنید. همانطور که پیشتر هم گفتیم، توسعه فردی رابطهای مستقیم با ویژگیهای رهبری دارد. این مهارتها و ویژگیها هم در وهله اول باید در زندگی شخصیتان تاثیر بگذارند. اگر به مطالب مشابه علاقه دارید، به صفحه توسعه فردی بلاگ آکادمی همراه اول مراجعه کنید.
آخرین نظرات
هیچ نظری وجود ندارد.